زیبایی چیست؟این سخت‌ترین سوالِ دنیا!

چهره‌ی یک کودک زیبایی را تعریف می کند، یک غزل از حافظ زیباست، سمفونی‌‌ شماره ۹ بتهون زیباست، یک گل در یک مسابقه‌ی فوتبال زیباست، تابلوهای نقاشی داوینچی زیباست، یک منظره‌‌ی دشت زیباست، صدای یک پرنده‌ زیباست، نمایش‌نامه‌های شکسپیر زیباست، فیلم‌ «Life is beautiful» زیباست…

این یک لیست خیلی کوتاه از چیز‌هایست که ما انسان‌ها به آن‌ می‌گوییم زیبا! نکته‌ی بسیار عجیب آن است که چیزهایی که ما به آن‌ها می‌گوییم زیبا عمیقا با هم متفاوتند. زیبایی، صفتی‌ست که در زبان مفهوم گسترده‌ای پیدا کرده است و تقریبا آن را به همه‌چیز نسبت می‌دهند. اما واقعا زیبایی، چیست و چرا زیبا، زیبا می‌نماید؟!

شاید مناسب باشد قبل از بررسی تعریف زیبایی، ببینیم که چگونه به مفهوم آن دست می‌یابیم؟ انسان وقتی با اشیای خارجی، مثل گل ها، کوه ها، دریا، انسان ها و… روبه‌رو می‌شود، ذهنش از آن‌ها تصویربرداری می‌کند و در نتیجه مفهوم این امور نزد انسان شکل می‌گیرد؛ از این رو، آیا در قبال مفهوم زیبایی نیز مصداق و ما به ازائی این چنینی در خارج وجود دارد؟

در نگاه اول به نظر می‌رسد که این پرسش ساده‌ای است و ممکن است پاسخی بدیهی برای این سوال وجود داشته باشد؛ شاید به شوخی بتوان گفت که زیبایی همان چیزی‌ است که همه‌ی ما می‌دانیم! این شوخی شاید چندان هم بی‌معنی نباشد اما دادن پاسخ درست به سوالاتِ این‌چنین ساده‌، گاهی دشوارتر از پاسخ دادن به سوالات‌ پیچیده است. آن‌قدر پیچیده که از زیبایی به عنوان «یک مفهوم فلسفی، به شدت پیچیده‌ و انتزاعی» تعبیر می‌کنند.

فیلسوفان از زمان افلاطون در مورد ماهیت زیبایی نظرات مختلفی داشته‌اند و به همین سبب زیبایی‌شناسی را یکی از شاخه‌های پنج‌گانه کلاسیک فلسفه‌ می‌دانند که هدفش پاسخ به چیستی زیبایی و نحوه‌ی درک ما و سطوح آن است. البته با رشد علم روانشناسی از قرن ۱۸‌ام به بعد زیبایی نیز بیشتر جنبه روانشناسی به خود گرفت و توجه فلسفی به آن بسیار کم شد تا آن‌جا که امروزه زیبایی‌شناسی یکی از شاخه‌های غیر فعال فلسفه‌‌است و فیلسوفان جدید عمدتا بر این باورند که زیبایی امری غیر قابل انتقال است، البته اخیرا بیشتر تلاش‌ها بر آن است‌ که به این مقوله به عنوان مساله‌ای میان‌رشته‌ای نگاه گردد.

در بحث در مورد زیبایی‌شناسی باید دو نکته را مورد توجه قرار داد. نکته اول آن‌است که گاهی هنر را،‌ توانایی خلق زیبایی تعریف می‌کنند، این‌جاست که سوال «هنر چیست؟» و «زیبایی چیست؟» تقریبا به یک پرسش تبدیل می‌شوند(هر چند که می‌توانند بسیار متفاوت باشند)؛ پاسخ به پرسش دوم، می‌تواند مقدمه‌ای برای پاسخ به پرسش اول باشد لذا (از زمان هگل به بعد) عموما زیبایی‌،شناسی و هنر مترادف می‌دانند. نکته دوم آن‌است که عموما کسی که خلق زیبایی، می‌کند(هنرمند)‌ نمی‌داند دقیقا چه‌کاری انجام می‌دهد و احتمالا اگر از یک هنرمند پاسخ این سوال را بخواهیم جوابی بهتر از یک فرد عامی برای آن نداشته‌ باشد. لذا برای شناخت زیبایی، یا هنر، نیازی نیست که هنر بدانیم و شناخت زیبایی در حوزه فلسفه‌ یا روانشناسی(و یا…) می‌گنجد.

 

http://www.cafeka.ir

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
فهرست